آداب غذاخوردن، ذائقه و سلامت غذا از مباحث مهم تاریخ اجتماعیاند که در ایران به دلیل رویکرد سیاسی تاریخنگاری هماره مغفول واقع شدهاند و در دورهی صفویه نیز تنها به لطف تألیف سفرنامههای متعدد اروپائیان و برخی رسالههای آشپزی، اطلاعاتی در این باره باقیمانده است که برای تبیین بیشتر نیاز به بازکاوی دارند. از این رو این پژوهش برآنست تا با بر روشی کتابخانهای و اسنادی با تکیه بر رویکردی توصیفی-تحلیلی به رفتارشناسی ایرانیان عصر صفوی در مجالس مهمانی و پذیرایی بپردازد و چگونگی آداب غذاخوردن، تنوع و ذائقه غذایی و میزان ارتباط آنها با سلامتی را بررسی نماید. یافتهها حاکی از آنست که ایرانیان آداب غذا خوردن، ذائقه و تنوع غذایی مختص به خود را داشته که از برخی جهات با سبک زندگی کشورهای آن روز دنیا و ایرانیان امروز متفاوت بوده است. نان مصرف کمی در بین مردم دارد و در بسیاری از مناطق نیز برنج قوت غالب ایرانیان است. ذائقه ی آنها برای پخت پُلوها و خوروشها نیز بیشتر متوجه مزههای ترش و سپس شیرین است. گرانی انواع سوخت همچون هیزم و ذغال مردم را وادار میساخت تا تنها یک وعده در روز غذای پختنی بخورند و برای وعدههای دیگر از میوه، صیفیجات و لبنیات سد جوع کنند و یا از غذاهای لذیذ اغذیهفروشیها که از لحاظ اقتصادی خریدن آنها به صرفهتر از تهیه کردنشان در خانه بود، استفاده کنند. آنها برخلاف عادت امروز؛ روزها غذای سبک و شبها غذای پخته و سنگین میخوردند. از میان گوشتها؛ گوشتهای قرمزی چون گوشت گوسفند، بره و شکار مطلوب دربار و طبقات بالا و گوشت گاو به خاطر ارزان بودن مطلوب طبقات پائین بود.گوشت سفید همچون گوشت مرغ و سپس ماهی نیز به مراتب نقش بسیار کمی در سفره غذایی دربار و مخصوصاً مردم داشت.