1
دانشیار گروه تاریخ و ایران شناسی، دانشگاه اصفهان
2
پژوهشگر تاریخ ایران باستان، دانشگاه اصفهان
چکیده
هخامنشیان در سدۀ ششم تا چهارم پیش از میلاد تمدنی بسامان و یکپارچه را پایه نهادند که وسعت قلمروی آن تمدن سرزمینهای بابل، آشور، ایلام، لودیا، ماد، مصر، یونانیان آسیای صغیر و بخشی از هند را در بر میگرفت. بنیانگذار تمدن هخامنشی، کوروش دوم، در 559 پیش از میلاد، بر تخت سلطنت جلوس کرد. در بازۀ زمانی 559 تا 539 پیش از میلاد کوروش توانست با فتح هگمتانه، سارد، بابل و صفحات ساحلی آسیای صغیر، وارث تمدنهای بزرگ آسیای غربی شود. تبار کوروش دوّم پارسی یکی از بحثبرانگیزترین مسائل تاریخ تمدن هخامنشی در دهههای گذشته بوده که منجر به اتخاذ آراء متفاوت و گاه متضاد در باب این مطلب شده است. ریشۀ این چالش در منابع مکتوب بنیادین این عصر قابلمشاهده و بررسی است، زیرا این منابع افزونبر مشکلاتی چون محدود و ناقص بودن که ویژگی دادههای متون کلاسیک عصر باستان است، با مشکل تضاد و تناقض روایات نیز روبهرو هستند، بهگونهای که حداقل سه مضمون کاملاً متفاوت در روایات مربوط به این مسئله میتوان برشمرد. برخی روایات معتقد به تبار «پارسی-مادی» کوروشاند؛ برخی دیگر او را پسر «راهزن و بزچران» میدانند و منابع مکتوب خاورنزدیک باستان، وی را «کوروش، شاه انشان» خطاب میکنند. یکی از مهمترین منابع در بابِ تبار کوروش دوم، روایت هرودوت هالیکارناسی در کتاب نخست وی، کلیو، است. هرودوت در این روایت، برای کوروش تبار پارسی-مادی قائل است. این پژوهش بر آن است تا به تبیین و تحلیل انتقادی روایت تواریخ از تبار پارسی-مادی کوروش دوم و نحوۀ به قدرت رسیدن وی بپردازد. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی، به شیوۀ کتابخانهای و با استفاده از شواهد مکتوب و باستانشناختی عصر هخامنشی است.