سقوط سلسله صفویه سبب بیثباتی و ناامنی در صحنه سیاست داخلی ایران و هجوم بیگانگان به مرزهای سرزمینی ایران گردید. روی کارآمدن افاغنه، مداخلات غیرقانونی دولت های روسیه وعثمانی وناامنی در مرزهای دریایی ایران از نتایج این بی ثباتی بود. در این میان نادرشاه افشار با نظمبخشی به ارتش بی سر و سامان ایران، افغانها را منکوب و قلمروهای از دست رفته را از چنگ بیگانگان آزاد کرد. تلاشهای نادرشاه برای بیرون راندن بیگانگان از ایران منجر به وحدت سرزمینی و تشکیل یک دولت قوی در قرن دوازدهم هجری در ایران شد. یکی از دلایل موفقیت نادر در نجات ایران و تثبیت حکومت، توجه به مؤلفههای تقویتکننده هویت ملی برای یکپارچه سازی وحدت سرزمینی بود. با توجه به اهمیت اقدامات نادرشاه در این مقطع تاریخی، فهم این مؤلفهها ضروری به نظر میرسد. این پژوهش در پی آن است تا با رویکردی سازه انگارانه به بررسی مفهوم هویت و مؤلفههای آن در عصر نادرشاه بپردازد. نتایج این پژوهش که به روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای انجام شده، نشان میدهد که نادرشاه آگاهی ژَرفی نسبت به تاریخ، فرهنگ و مؤلفههای مهم هویتساز ایرانی داشته و در طول دوران حکومتش، تلاش نموده به استناد این مؤلفهها، استقلال و حفظ مرزهای سرزمینی ایران را تحقق بخشیده و با اتخاذ سیاست صلحجویانه و یا منازعهجویانه با همسایگان، نقش و جایگاه ایران را در ارتباط با کشورهای همسایه ارتقاء دهد.